تجاوز وحشیانه به زن و دختر بچه سال ایرانی , داستان واقعی از تجاوز جنسی , رابطه جنسی به زور , تعرض به عنف , دردهای تجاوز جنسی

روایت اول
بیست و شش سالش است. بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد، اما انگار همین دیروز بود. همان سرگیجه. همان کرختی. همان تپش قلب. همان وحشتزدگی.از شدت ترس دست هاش را مشت کرده بود و پاهاش قفل شده بود. توی خودش جمع شده بود. یاد دستی فتاد که جلوی دهانش را گرفته بود؛ مدام می گفت هیس! هیس!نمی فهمید چه اتفاقی دارد می افتد. سرش گیج می رفت. فقط می دانست یک چیز خیلی بد دارد اتفاق می افتد. لال شده بود. خشکش زده بود. نمی تواند دیگر ادامه دهد. لب هایش می لرزد. بغض دارد. سرش را شرم و خجالت پایین می اندازد. می گویم گریه کن. خودت را خالی کن. گریه می کند. گریه می کند.

 

داستانهای تجاوز واقعی به دختران ایرانی

بیست و یک سال از آن روز داغ تابستانی می گذرد که پسرخاله ی مادرش که آن روزها در تهران سرباز بود به او تجاوز کرد. آن روز ظهر بچه ها در اتاق بالا خواب بودند و زن ها اتاق پایین گل می گفتند و گل می شنیدند. بچه ها را به پسرخاله سپرده بودند تا ببرد و سرشان را گرم کند بلکه یکی دو ساعت سر ظهر بخوابند. بچه ها پسرخاله را دایی صدا می کردند.او هم دایی صدایش می کرد. دایی برای آنها قصه گفته بود، شکلک درآورده بود، لالایی برایشان گفته بود، آنقدر که دیگر او هم که از همه ی بچه ها بازیگوش تر بود چشم هایش گرم شده بود و خوابش گرفته بود. میان خواب و بیداری احساس کرده بود فردی به او نزدیک شده است. ترسیده بود، جرئت نمی کرد برگردد ببیند چه اتفاقی دارد می افتد. بدنش قفل شده بود. قلبش تند تند می زد. 

چشم هایش را محکم بسته بود. احساس خفگی می کرد. یک لحظه چشم هایش را باز کرده بود. دست دایی جلوی دهانش بود، آهسته مدام می گفت هیس! هیس! چشم هاش سیاهی می رفت. منگ شده بود. چشم هاش را دوباره بسته بود. ناگهان احساس بدی بهش دست داده بود، دلش هری فروریخت.احساس می کرد چیزی نمی بیند. چیزی نمی شنود. چیزی ا حساس نمی کند. بلند بلند گریه می کند. میان هق هق گریه اش بریده بریده می گوید تقصیر من بود. من بچه بدی بودم. چرا سراغ بچه های دیگر نرفت؟ حتماً من کاری کردم. چرا آمد سراغ من؟ کم کم بچه ها از خواب بیدار شدند. همهمه بچه ها را می شنید اما جرئت نمی کرد چشم هایش را باز کند. گوش هایش سنگین شده بود. بدنش سنگین و خالی بود. مدت طولانی در همان حالت همان جا افتاده بود. بالاخره مادرش نگرانش شده بود و آمده بود اتاق بالا. چند بار اسمش را صدا کرده بود؛ معصومه! معصومه! بالاخره چشم هایش را باز کرده بود و به چشم های نگران مادر نگاه کرده بود؛ مادرش با دیدن آن وضعیت جیغ کشیده بود. 
بعد از آن دیگر چیز زیادی یادش نیست. همه توی خانه جیغ می کشیدند. چند تصویراز بچه ها که از لای در سرک می کشیدند و او را که گوشه اتاق کز کرده بود دزدکی نگاه می کردند. چند تصویر از دکتر و مادر و سایرین. دوباره وحشت کرده بود. لال شده بود. دکتر می گفت آسیبی ندیده. مادر گریه می کرد. وقتی دوباره به خانه برگشتند دیگر نمی خواست به چشم کسی نگاه کند. احساس می کرد فرسنگ ها از همه دور شده. گیج بود. خودش را زیر پتو قایم کرده بود. سردش بود. می لرزید.ا حساس می کرد بچه بدی است. کثیف است.از خودش بدش می آمد.از همه بدش می آمد.
 فردای آن روزا نگار هیچ اتفاقی نیفتاده، همه چیز طبق روال عادی بود.اما او دیگر آن بچه شاد و بازیگوش قبل نبود. دیگر هیچ کس درباره آن روز حرف نزد. دیگر خودش درباره آن روزبا کسی حرف نزد تا امروز که برای حل مشکلات جنسی اش با شوهرش پیش مشاور آمده بود. نمی دانست چطور صحبت به اینجا کشیده بود. وقتی از او پرسیدم یا در کودکی کسی به تو تعرضی کرده مات نگاهم کرد. گفت چرا این سوال را می پرسید؟ جواب دادم چون یکی از دلایل ترس های شدید از رابطه جنسی و عدم ارضای جنسی در دوران بزرگسالی می تواند تعرض جنسی در دوران کودکی باشد. مات نگاهم کرد. گفتم اگر برایت اتفاقی افتاده بگو. فقط با گفتن آن راز است که می توانی به خودت کمک کنی.ا گر آن راز را با کسی که قابل اعتماد است در میان نگذاری، زیر بار سنگینش له می شوی. بغضش ترکید. های های گریه کرد. گفتم باید حرف بزنی. میان بغض وا شک گفت از خودم بدم می آید.از رابطه جنسی بدم می آید. نمی فهمم چرا با من آن کار را کرد. حتماً من کاری کردم. حتما تقصیر من بوده. چرا با بچه های دیگر این کار را نکرد؟ می گویم حرف بزن. بگذار بار دلت سبک شود، شاید کم کم فهمیدیم چرا آن روز آن اتفاق افتاد...

 

 روایت دوم
 یکبار دوبار نبود. هر کسی از راه می رسید به من دست می زد. دلم می خواست زودتر بزرگ شوم و انتقامم را بگیرم. از مردها متنفر بودم. از خودم متنفر بودم. می خواستم زودتر بزرگ شوم و انتقامم راز همه شان بگیرم. اولین بار چهار سالم بود که آن کار را با من کرد. پدر و مادرم، من و برادر و خواهرم را به خاله و شوهر خاله سپرده بودند تا چند ساعت از ما نگهداری کنند. وحشت کرده بودم. نمی فهمیدم چه اتفاقی دارد می افتد. فقط می دانستم اگر پدرم بفهمد مرا کتک می زند. آبرویم می رفت. هیچ کس نفهمید چه اتفاقی افتاده است. هیچ وقت هیچ کس نفهمید چه اتفاقی دارد می افتد.ا و چند بار دیگر آن کار را با من کرد. دفعه های بعد زار می زدم، از دست پدر و مادرم فرار می کردم تا خانه ی آنهان روما ما هیچ وقت موفق نمی شدم.

بچه لجبازی شده بودم. پدرم کتکم می زد. مادرم سرزنشم می کرد. ازا ینکه نمی توانستم هیچ کاری بکنم درمانده بودم. بعد پسر عموی پدری ام بود. معتاد بود. کلاس سوم دبستان بودم. مرا تهدید می کرد اگر به کسی بگویم آبرویم را می برد. مشاور می گفت هوش بچه تان مرزیض ا ست. پدرم کتکم می زد. خیلی تنها بودم. کنجکاوی جنسی ام زیاد شده بود. 
بالاخره مادرم فهمید با برادرم بازی جنسی می کنیم. با شلنگ افتاد به جانم و مرا در حمام حبس کرد. از خودم بدم می آمد. از همه متنفربودم. فقط به انتقام فکر می کردم. از پدرم می ترسیدم. راه و بیراه ما را می زد. درمانده بودم. هر چقدر بزرگتر می شدم قوی تر می شدم. کلاس کاراته اسم نوشتم. می خواستم انتقام بگیرم. از مردها متنفر بودم. مثل پسرها رفتار می کردم. فحش می دادم. پسرهای محله را کتک می زدم. درس توی سرم نمی رفت. به زور کتک های پدرم و معلم های سر خانه راهنمایی را گذراندم.ا ول دوم دبیرستان دیگر آنقدر قوی شده بودم که نگذارم کسی به من دست بزند. می خواستم از عالم و آدم انتقام بگیرم. به هیچ کس اعتماد نداشتم. وقتی کسی به من دست می زد از جا می پریدم.از خودم متنفربودم. چند بار رگ دستم رازدم. هیچ کس نمی فهمید چرا این کارها را می کنم. هیچ کس هیچ چیز درباره من نمی دانست. هیچکس من واقعی را نمی شناخت تا اینکه عاشق شدم. 
کسی پیدا شده بود که عاشق من بود. سربسته همه چیز را به او گفتم. اولین بار بود که به کسی می گفتم. گفت تقصیر تو نبوده. گفت تو پاک هستی. انگار دوباره متولد شده بودم. انگار برای اولین بار بود که کسی من را تمام و کمال می دید. مرا می بخشید. بعد از آن معلم کنکورم بود. وقتی وحشت زده داستان زندگی ام را برایش تعریف کردم گفت برای او هم در کودکی چنین اتفاقی افتاده؛ آرام گرفتم. بعد از آن چند سال در سیاهی مطلق گذشت. آن کابوس ها دوباره تکرار شد.ا حساس می کردم همه می خواهند به بدن من، به حریم من تجاوز کنند. 
فکر می کردم من یک قربانی هستم و دیگر امیدی به نجات نیست.از پدر و مادرم متنفربودم.از مردها فراری بودم.ازبچه دار شدن می ترسیدم. می خواستم انتقام بگیرم اما گیج بودم. نمی دانستم دارم چه کار می کنم.نمی دانستم باید چه کار کنم. سال ها بعد با روان شناسم داستان زندگی ام را بارها و بارها بالا و پایین کردم، بارها وبارها زار زار گریه کردم،بارها وبارها در طول جلسات درمان لال شدم، لام تا کام نمی توانستم حرف بزنم،بارها وبارها وقتی آن لحظات سیاه را به یاد آوردم بدنم فلج شد، وحشت زده بودم، نمی توانستم تکان بخورم،از خشم به خود می پیچیدم،ازا نتقام می سوختم،از نفرت می لرزیدم،از ضعف از حال می رفتم، می گفتم و می گفتم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر فرومی ریختم. هر چقدر بیشتر می گفتم انگار چیزی بیشتر در من جان می گرفت.ا نگار احساسات مرده ام داشت زنده می شد. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر خودم را می بخشیدم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر به آدم ها، به خودم اعتماد می کردم. هر چقدر بیشتر می گفتم بیشتر آنچه را که بر من گذشته بود درک می کردم. حالا داستان زندگی ام دست شما ست؛ بارها و بارها آن را خواندم و خط زدم و دوباره نوشتم. 
دیگر از شنیدن داستان زندگی ام ترسی ندارم. حالا به داستان زندگی دیگران گوش می دهم، داستان زندگی زنها و مردها، دختربچه ها و پسربچه های کوچکی که مثل من گیج و وحشتزده دنبال کسی می گردند که آنها را وادارد بالاخره سکوت را بشکنند و حرف بزنند، حرف بزنند تا شاید بتوانند دوباره به زندگی، به آدم ها اعتماد کنند.

تجاوز پدر به فرزند , حامله شدن دختر 9 ساله , تجاوز به دختر بچه , رابطه جنسی پدر با دخترش , تجاوز پدر به دختر خودش , تجاوزهای هولناک

پسران پایتخت در ازای دریافت پول خود را در اختیار زنان ثروتمند قرار می‌دهند. حتی گزارش داده شده است که آنها خانه های تیمی

فاجعه‌ی اخلاقی -اجتماعی تازه‌ی پایتخت: پسران خود را اجاره  می‌دهند

فاجعه‌ی جدید اخلاقی و اجتماعی در تهران ظاهرشده است که نگرانی‌های بسیاری به وجود می آورد.به‌تازگی خبرهایی منتشرشده است. مبنی بر اینکه پسران پایتخت در ازای دریافت پول خود را در اختیار زنان ثروتمند قرار می‌دهند. حتی گزارش داده شده است که آنها خانه های تیمی برای این کار  به وجود آورده اند.

پیش از این زنان خیابانی و زنان بی‌بند و بار خود را در ازای پول به مردان می‌سپردند و حالا نوبت به پسران رسیده است که این موضوع  بدین شکل پیش‌ازاین در کشور کم‌سابقه بوده است.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

مناطق ثروتمند و مرفه تهران مراکز اصلی این فحشا محسوب می‌شوند. کسانی که پس از اختلاط دختران و پسران در پارتی‌ها و تلاششان برای بی عفت کردن دختران حالا به سمت کرایه دادن پسران رفته‌اند. این اعمال فساد  و رواج شهوت پرستی نتیجه برنامه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های مستهجن اینترنتی است و به‌وسیله دشمنانی که تمام فکر و ذهنشان به فساد کشاندن جوانان است به کشور واردمی‌شود.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

پرسودترین تجارت جهان تجارت جنسی است

پس از جدایی دین از سیاست در جوامع غربی و آزاد شدن روابط جنسی در جامعه نهاد خانواده رو به نابودی رفت. هم اکنون همواره نوجوانان دختری دیده می‌شوند که با نوزادی در آغوش در این جوامع تنها می‌مانند و پسران آنها را رها می‌کنند. در این جوامع بی بند و باری جنسی چنان گسترده است که کمتر کسی تن به پذیرش کانون خانواده و مستولیت های ان می‌دهد.

در این کشورها خانه های فساد فعال هستند و کارکنان زیادی هم دارند! علاوه بران دارای حقوق صنفی و تحت حمایت بعضی سازمان های اجتماعی هستند. حتی روسپی‌ها خدماتی مانند بیمه، جراحی های زیبایی و پشتیبانی را دریافت می‌کنند.

 

زنان پولدار تهرانی پسرهای زیبا را اجاره میکنند + عکس

 

در بعضی کشورها با این که تجارت جنسی جرم است اما به دلیل سود فراوانان و ثروتی که در دست گردانندگان آن است قوانین به دلیل رشوه های کلان نقض می‌شوند.

جرج بوش : سیصد میلیون جمعیت برای امریکا کم است!

کاهش جمعیت نقشه‌ی دشمنان است. یهود که خود را مذهب برتر جهانیان می‌داند بسیار کم جمعیت تر نسبت به سایر ادیان بود، به همین علت نقشه‌ی کاهش جمعیت اعضای سایر مذاهب را عملی کرد. علاوه بر آزادی جنسی بین مرد و زن برافزایش ارتباط هم‌جنس گراها برای منقطع کردن نسل تمرکز گردید و تلاش بر رشد این نوع ارتباط جنسی صورت گرفت. حالب است بدانید که شبکه اطلاع رسانی دانا نظر جرج بوش رئیس‌جمهور سابق امریکا درباره‌ی کاهش جمعیت کشورش را این‌گونه نقل می‌کند: «من هیچ‌گاه این طرح (کنترل جمعیت) را اجرا نخواهم کرد، کشور ما کشور وسیعی است و ۳۰۰ میلیون جمعیت برای کشوری مثل آمریکا کم است»!

تجارت جنسی جهان را در برگرفته است و حالا پیش از پیش سعی بر ورود در جامعه‌ی ایران دارد. زنان اولین هدف دشمنان در جامعه بودند زیرا مسلماً وقتی زنان یک جامعه فاسد شوند باید فاتحه‌ی آن جامعه را خواند. اکنون در تهران علاوه بر زنان فاحشه پدیده‌ی مردان جوان فاحشه که خود را کرایه می‌دهند آغاز شده و باید پیش از شیوع این بیماری کثیف به دیگر مناطق کشور سرکوب شود.

بالا رفتن آمار جوانان مجرد در کشور زنگ خطری است که اعلام می‌کند باید مراقب جوانان باشیم. ایران جامعه‌ی جوانی است و می‌بایست راه‌حل‌هایی برای گسترش ازدواج آسان در جهت رفع  نیازهای طبیعی این جوانان ادر نظر گرفته شود. با تربیت دینی درست و کمک برای تشکیل خانواده و صد البته اشتغال‌زایی  برای جوانان جلوی گرایش آنان به سمت روابط نامشروع گرفته خواهد شد.

حجاب جالب دختران اسکی باز ایرانی با یک دامن کوتاه , عکس زنان اسکی باز ایرانی , تصاویر پیست اسکی و مسابقات اسکی زنان

زنان فعال ایرانی در هر عرصه ای حضور خود را پررنگ تر از همه نشان داده اند . درواقع سرتان را به هر طرف که بچرخانید ، شایستگی های زنان ایرانی را می توانید مشاهده کنید .

در فعالیت های هنری ، سیاست ، کشاورزی ، ارتش و نظام جنگی ، آتش نشانی و ورزش .

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

این بار زنان ایرانی در ورزش اسکی صحرانوردی و پرش ، هنرنمایی کردند و با حجاب اصیل خود ، به دیگر رقبای دخترشان نشان دادند که دین اسلام و حجاب مانع فعالیت های آنها نمی شود.

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

خانم سمانه بیرامی باهر و خانم فرزانه رضاسلطانی ، توانستند حضور خود را در دنیای ورزش اسکی که معروف به اسکی نوردیک است در جهان مطرح کنند.

در این دور از مسابقات قهرمانی که به طول 5 کیلومتر بود 45 شرکت کننده حضور داشتند که در آن خانم سمانه بیرامی باهر مقام 24 را کسب کرد و خانم فرزانه رضا سلطانی مقام 36 را اذان خود کرد.

 

حجاب دختران ایرانی در پیست اسکی با دامن کوتاه + عکس

 

شاید کمی مقام های آنها دور از موفقیت باشد اما حضور آنها به عنوان زنان محجبه ی اسلامی و آن هم از کشور ایران یکی از افتخاراتی بود که نصیب این دو نفر شد و محجبه بودنشان برای ایرانی ها به معنای کسب مقام اول را دارد.

همان طور که در عکس ها معلوم است آنها با پوشیدن دامن ، از ظاهر شدن اندام برجسته ی خود جلوگیری کرده اند و با پوشیدن مقنعه زیر کلاه ، حجاب خود را کامل تر کرده اند.

لیلا حاتمی در جشنواره کن ۲۰۱۴ به عنوان داور حاضر شده است.

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

مدل لباس های لیلا حاتمی در جشنواره کن

http://www.topnaz.com/:منبع

 

امروزبهترین خواننده محبوب ترین خواننده ی زندگیم پر کشید.الان حالم خیلی بده چون داغ کنسرتش موند به دلم .

اگه الان این متنو میخونید برای شادی روحش 5تا صلوات بفرستید.بخدا شان مرتضی خیلی بیشتر از این 5تا صلوات هستش پس هرچی دوست داشتید بفرستید.

مراسم تشعیع جنازه:روز یکشنبه یاعت9از جلوی در تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان

تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم / صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم

عکس های جدید پریناز ایزدیار بازیگر زن ایرانی

عکس های جدید بازیگران ایرانی،بهترین عکس های بازیگران زن ایرانی.

بازیگر معروف زن ایرانی خانم پریناز ایزدیار

بازیگر ایرانی ایزدیار

عکس شخصی خانم بازیگر ایرانی پریناز ایزدیار در حال آشپزی

عکس های جدید بسیار زیبا و جذاب از بازیگر زن ایرانی خانم پریناز ایزدیار - منتخب عکس های بازیگر معروف سریال زمانه و 5 کیلومتر تا بهشت. بهترین تصاویر بازیگر زن ایرانی در سریال های معروف تلویزیونی.

یک عکس دیدنی از خطرناکترین فرودگاه در تمام جهان

انعکاس به نقل از قم فردا: فرودگاه “لوکلا” در نپال این افتخار ناخواسته را دارد که به عنوان خطرناک ترین فرودگاه جهان معرفی شود . پرواز این مبدا یا به مقصد این فرودگاه برای مسافرانی که ناراحتی قلبی دارند توصیه نمی شود .
ارتفاع بالا از سطح زمین و باند کوتاه فرودگاه در کنار دره های عمیق اطراف این فرودگاه این مکان را به یکی از خطرناکترین و پرحادثه ترین فرودگاه ها تبدیل کرده است.

این فرودگاه به عنوان خطرناکترین فرودگاه جهان شناخته شده است. پرواز از این فرودگاه کار هرکسی نیست

شادابی کوتاه قد ترین دخترایرانی همه را شگفت زده کرده است

خدیجه شریفی کوتاه‌قدترین دختر ایرانی است که با وجود سختی ها و دشواری ها در کارگاه عروسک سازی کار می کند و در کنار خانواده خود زندگی می کند.

انعکاس : خدیجه شریفی که به عنوان کوتاه قدترین دختر ایرانی شناخته می شود با وجود دشواری ها در کارگاه عروسک سازی مشغول به کار است و در عین حال در کارهای خانه به خانوده نیز کمک می کند.

یک عکاس یک روز زندگی این دختر تلاشگر ایرانی را به تصویر کشیده است. 

عکسهای دختر با نشاط و پرتلاش ایرانی

کوتاه قد ترین دختر ایرانی با نشاط و شادابی خاصی زندگی می کند که در عکسهای او پیداست.

عکس دیدنی اوباما در حال خوردن زولبیای ایرانی با ولع عجیب!

دو تصویر ذیل را کمی دقیقتر نگاه کنید به سادگی متوجه می شوید که اوباما چقدر به زولبیای ایرانی علاقه دارد!


اوباما در حال صرف زولبیای ایرانی پیش از هنرمبارک فتوشاپ



اوباما در حال خوردن زولبیای ایرانی بعد از عمل زیبایی فتوشاپ!

دختر شجاع موتورسوار ایرانی+ عکس

جالب ترین عکس یادگاری یک دختر

عکس خیلی خنده دار و جالب از یک دختر در کنار عظیم الجثه ترین مرد جهان! در برخی سایتها و وبلاگهای طنز این عکس را به صورت ویژه تقدیم دختران دم بخت کرده اند! عکسی که در دنیای اینترنت یکی از پربازدید ترین عکسهای خنده دار برای دختران بوده است!

برچسبها: عکس دختری معمولی در کنار مرد غول پیکر، عکس دختر و مرد قوی هیکل، دختران دم بخت لازم نیست این عکس را بیبینند. عکس دختر در کنار ورزشکار قوی هیکل جهان،عکس دختر زیبا در نزد مردی که عجیب ترین اندام جهان را دارد. عکس خیلی خنده دار که دختران دم بخت نباید بیبینند.

:: کلید واژه های این مطلب: عکس دختر عینکی ایرانی , دختر, عکس دختر

عکس جالب از بلایی که دختران ایرانی برسر گربه های میارن. منبع عکس: عکسهای خفن

عکس های رعنا آزادی ور در سال 94 , عکس های سال 94 رعنا آزادی ور , عکس های زیبا و جدید رعنا آزادی ور , عکس های رعنا آزادی ور در مراسم های مختلف , گالری عکس رعنا آزادی ور در جشن حافظ , زیبا ترین عکس های رعنا آزادی ور , عکس های بازیگر زن فیلم مارمولک , عکس های رعنا آزادی ور بازیگر فیلم سینمایی مارمولک , معرفی فیلم های رعنا آزادی ور , فیلم شناسی رعنا آزادی ور , بیوگرافی و عکس های جدید رعنا آزادی ور , عکس های رعنا آزادی ور مرداد 94 , عکس های جذاب رعنا آزادی ور , عکس های دیدنی و جدید رعنا آزادی ور , عکس های رعنا آزادی ور بازیگر زن ایرانی , گالری تصاویر رعنا آزادی ور ,

:: کلید واژه های این مطلب: جدیدترین عکس دختر بیل گیتس

 عکس بازیگرالن دختر ایرانی

سلام به دوستان خوبم

یکی از دوستان ۴ سوال پرسیده بود:

۱-رزرو هتل رو در کجا انجام دادید؟من در تهران هتل رزرو نکردم بلکه همان طور که قبلا گفتم وقتی در ایام نوروز رسیدم نخجوان از راننده تاکسی که مارو از لب مرز تا خود نخجوان برد سوال کردیم و ما رو به چند هتل برد و یکی از آنهایی که جا داشت برای پذیرش مهمان را انتخاب کردیم ولی شاید اگر در تهران از آژانس های مسافرتی سوال کنید هتل هایی با قیمت مناسبتر به شما معرفی نمایند و همین طور دوست عزیزم میتونید هتلهای نخجوان را با قیمت هر شب آنها رو از اینترنت سرچ (جستجو)کنید.

۲-آیا خانمها راحت میتوانند از استخر استفاده کنند؟بله-حتی در نخجوان اگر شما سوال کنید چون مردمانشان مثل مردم ترکیه و ایران هستند در بعضی از هتلها استخر زن و مرد جدا می باشند.

۳-آیا در دیسکو خانمها هم راحت رفت و آمد میتوانند داشته باشند؟

بله-البته مسلما اگر با همسر یا برادر یا دوستتون یا یک مرد بروید راحتر هستید حتی شما میتونید بشینید روی صندلی و فقط در موقع اجرای برنامه دست -سوت و ...بزنید.البته در هتلهای بزرگی چون دوز داغ هتل در قسمتی از هتل دیسکو با خوانندگان ترکیه ای هست که شما میتونید از همان دیسکو استفاده کنید در صورتی که در آن هتل اقامت دارید بدون ورودی و اگر در هتلی دیگر اقامت دارید مبلغی رو به عنوان ورودی دیسکو در هتل دوز داغ پرداخت میکنید.

۴-چه نوع لباسی در نجخوان بهتر است خانمها بپوشند؟

چون مردمان نخجوان تقریبا مذهبی و ترک زبان هستند شما در هیچ کجای شهر نمیتوانید زنانی با لباسهای تابستانی مثل تاب زنانه-لباسهای باز و...ببینید ولی در عوض  خانمها لباسهایی نظیر دامن کوتاه و بلند چرم-پالتو های چرم زیبا وپوتین های کوتاه و اکثرا خانمها رو با کفشهایی با پاشنه های حدود ۱۰ سانت حتی در موقع خرید در فروشگاهها میبینید...به طور کلی در نخجوان  مثل دبی یا کشورهای اروپایی زنان لباسهای خیلی باز یا دکلته نمیپوشند....ولی ایرانیان مسلما فرق میکنند و حتی در نخجوان در دیسکوها لباسهای باز و دکلته میپوشند.

یک دوستی از من پرسیده بود  به جز مرکز خرید و ۲ تا میدان نخجوان آثار باستانی دیگری هم داره؟

قبلا در وب نوشتم مهمترین و اصلیترین آثار نخجوان.....غار اصحاب کهف در این کشور است ولی آثار باستانی دیگری ندارد...ولی فکر میکنم دیدن یکبار این غار ارزش داشته باشد در تمام طول زندگی ما انسانها.همین طور من اینطوری فکر میکنم دیدن یکبار هر کشوری جالب باشد هر چند کوچک.

عاشقانه دختر ایرانی

مثل مردن میمونه دل بریدن                               

ولی دل بستن آسونه شقایق

از تندباد حادثه گفتی که جان در برده ایم

اما چه جان در بردنی دیریست که در خود مرده ایم

عشق و شعور و اعتقاد کالای بازار کساد

سوداگران در شکل دوست بر نارفیقان شرم باد

به من نگو دوست دارم که باورم نمیشه

نگو فقط تو رو دارم که باورم نمیشه

وقتی که دل تنگه فایده اش چیه آزادی

زندگی زندونه وقتی نباشه شادی

ای به داد من رسیده تو روزای خود شکستن

ای چراغ مهربونی تو شبای وحشت من

یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوریت برای من شده عادت

ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم

هر جا که پا میزارم تو رو اونجا می بینم

آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده

انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده

ما ظاهرا رفیقان بس نارفیق بودیم

هر مشت اعتمادی زخمی به خنجر کردیم

هر جایی هوس را تا خواهشی برآریم

اسکندران ملکی صحرای محشر کردیم

بگو کی بود تو رو به گریه انداخت

کی بود که از بغضت ترانه می ساخت

آفتابی شو آفتابی شو که سرده سرده سردمه

باید به جنگ من برم این آخرین نبردمه

امان از راه بی عابر امان از شهر بی شاعر

امان از روز بی روزن امان از این همه رهزن

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست

ای عزیز هم قبیله با تو از یه سرزمینم

تا به فردای دوباره با تو هم قسم ترینم

گل باروزن زده ی من گل یاس نازنینم

میشکنم پژمرده میشم نذار اشکاتو ببینم

ای گل شکسته ساقه گل پرپر که به یاد هجرت پرنده هایی

توی یلس مبهم چشمات می بینم که به فکر یه سفر به انتهایی

دل من دیگه خطا نکن با غریبه ها وفا نکن

زندگی رو باختی دل من مردمو شناختی دل من

قلب پاییزی من باغ دلواپسیه

خوندنم ترانه نیست هق هق بی کسیه

عجب آشفته بازاریست دنیا عجب دریای طوفانیست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست عجب فرسوده تکراریست دنیا

من از تبار دریا از نسل چشمه سارم

رهاتر ز رهایی حصار بی حصارم

زمین از غصه می میرد گل از باد زمستانی

شعور شعر ناپیداست در این مرداب انسانی

سرتو خم کن تا درها وا بشن

تا بگی نه پشت کنکور میمونی

از زمزمه دلتنگيم از همهمه بيزاريم

نه طاقت خاموشي نه ميل سخن داريم

از طرف نعمان تقديم شما

  شعر دختر ایرانی

مدت هاست سکوت پیشه کردم تا لحظه های دور دلم درد بی تابی را نشناسد مدت هاست ازهمه چیزگریخته ام به امید یک راه نجات یک نفس برای رهایی، یک فریاد برای تمام لحظه ها چقدرسخت است زمانی که دلت را تنها به یک لحظه، به یک اتفاق دلخوش کنی وتمام ثانیه ها را تمام سختی ها را به امید رسیدن به آن لحظه، به امید دلگرمی خدای دل مدارا کنی، چقدر سخت است زمانی که چشم هایت تمام تلخی ها را می بیند و پنهان اشک می ریزد به امید آن لحظه چقدرسخت است تمام آمال و آرزوهایت تنها یک تپش شود ولی زمان رسیدن آن لحظه آسمان بی مهر شود، دریا طوفانی وناآرام ،چشم ها فریاد شود، دل ها حسرت دوران لحظه هایی که ثانیه ها همه برایش منتظربودند به یک چشم برهم زدنی دروغ و بی دلیل شود چقدر زجرآوراست زمانی که دل دیگر نگرید با تمام خستگی هایش کاش می توانستم بر نگاه دلم آرامش یابم، کاش میتوانستم چشم هایم را برای همیشه ببندم و تنها درسیاهی بمانم که خواندیم مشکی رنگ عشقه دیگر قدرت ذهن یاری نمی کند دیگه چشم ها فریاد نخواهند زد، دیگر دل دنبال هدف نخواهد رفت،دیگربارانی شیشه پنجره را نمناک نخواهد کرد، دیگر غروب انتظار نخواهد بود،  دیگر هیچ پرسشی برای پاسخ نخواهد ماند، دیگر هیچ ندایی حسرت فریاد نخواهد شد و دیگر هیچ بی صدایی صدا نخواهد شد.

خاطره ی حرفای کسی که دوسش داشتی هميشه با ادم می مونه ولی حيف....

احساس میکردم قلبم داره اتش میگیره

حرفاش توی مغزم می پیچید

یاد اوری حرفاش چنان اتشم میزد که گلوم میسوخت پشتم میلرزید و وحشترده زیر اوار غمش له میشدم اینبار از خودم هم متنفرم و زیر اوار راه فراری نمیبینم

چطور ان همه زیبایی و محبت اسیر زندان سرد شد و با بی تفاوتی خاموش شد

نفهمیدی چطور قلبم پاره پاره شد و دم نزدم

به انتهاي احساسي ارام انديشيدم

به انچه که ارامشي بزرگ است

در نهايت تصويري عاشقانه

به دنبال نگاهي عاشق اما محروم

تصويري که سهمي از ان نداشتم

فقط حس مي کردم ارامشي بزرگ است

پاکي ان احساس روحم را نوازشي داد

از خود پرسيدم پاکترين عشق کجاست؟

که از هوي و هوس راهش جداست

ناگهان حس کردم طراوتي بر وجودم باريد

انقدر ارام شدم که زجر دنيا فراموشم شد

بله پاکترين احساس همان تصوير خيالم بود

از جنس باران که مرا جان بخشيد

از باران هم پاکتر مگر مي شود بود

گفتم شايد اين عشق پاک مرا بشويد

مرا از عشق سيراب کند

اين احساس که از اسمان باريد

از جنس باران بود بر خاک تشنه و نا چيز

و حالا من هم قدري پاک شده ام

تصوير خيالم مرا تا اوج برد و ارام کرد

نگاهت ،بيانگر راز دلت نبود !
کاش اينچنين بود ....نمي دانم
رفتنت را ،به پاي کدامين گناه خود بگذارم ؟
عشقم ؟صداقتم ؟شايد هم صميميتم ؟
بگو تا بدانم !من که تو را
بارها و بارها از آن خود دانستم ،
حال چگونه باور کنم که مـــــــــــــــرا
براي هميشه تا ابد و قيامت
ترک کرده اي !.....
چگونه ؟

چگونه باور کنم ؟؟؟؟؟؟؟

اصلا برام مهم نیست کی نظر میده کی نمی ده

اصلا برام مهم نیست که حالت از وبلاگم و از خودم بهم می خوره

اصلا برام مهم نیست که بازدید کننده های وبلاگم به پنج تا هم نمی رسه

اصلا برام مهم نیست که که هیچ کس از من خوشش نمیاد

اصلا برام مهم نیست چی در موردم فکر می کنی که دیوونه ام یا روانیم یا عقده ایم یا کم دارم یا افسرده ام یا.....یا هر چیزه دیگه تو این مایع ها چون همه اینا هستم

اصلا برام هیچی مهم نیست هیچی.....

حالمم از کسای که الکی میگن عجب وبلاگی به به کف کردیم عالیه مطالبش فوق العاده است اما یه کلمه هم نمی خونن بهم می خوره اگه فحش بدی بهتر از بلف زدنه

برای دختر ایرانی هیچی مهم نیست

والّـــــــا…..!!!!

.

.

.

ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن،
اونوخت من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن!!

.

.

.

دُخترا تا وقتی لاک ِ ناخنشون خـُشک نشُده
کاملاً بی دفاع ُ بی خَطَرن...

.

.

.

من معنی کاسه ی داغتر از آش رو نمیدونستم
تا اینکه با مایکروویو آشنا شدم…!

.

.

.

یه بار تو فامیل داشتن ازم تعریف میکردن اومدم مثلا فروتنی کنم
گفتم نه بابا اغراق میفرمایید منم یه خری مثله شمام!!!!

.

.

.

هیچی هم بهتر از این نیس که لنگ ظهر از خواب بیدار شی

ببینی تو خونه بوی قرمه سبزی میاد ^_^

.

.

.

من که رکیک ترین فحش بابام ” دیوانه “

و مستهجن ترین حرف مامانم ” بی شخصیت ” بود شدم این!

خدایا به حق همین ماه عزیز بچمو به تو سپردم!

.

.

.

دارو چیست !؟

دارو عبارت است از مجموعه عوارضی جانبی

که بعضاً اثرات درمانی هم دارد برای رفع این عوارض جانبی

داروهای دیگری تجویز  می‌شوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می‌کنند!

.

.

.

یکی از دردناک ترین اتفاقاتی که تو خرداد ماه می افته

شیرین شدن گوجه سبزه !

• Images for ‫جراحی بینی‬‎Report images
  More images for جراحی بینی

• Translate this page

  جراحی-بینی،بینی،جراحی،جراحی زیبایی بینی،بهترین-جراح بینی،زیبایی،جراحی،بینی، جراحی بینی،جراحی-زیبایی-بینی،پروتز-سینه،بهترین جراح ...

• دکتر حمید رضا نوری٬ بهترین جراح بینی کشور - متخصص ...

  drnoori.com/
• Translate this page

  اين اصول را دكتر نورى يكى از بهترين جراحان زيبايى بينى در تهران اين گونه شرح ميدهد: ١-جراحى زيبايى بينى يكى از دشوارترين جراحيهاى زيبايي است ،تكنيكهاى ...

  ‎هزینه های جراحی - ‎ماساژ بینى - ‎سوالات رایج - ‎چسب زدن بینی

• ویدیو های جراحی زیبایی بینی - آپارات

  www.aparat.com/nosesurgeryclinic/جراحی_زیبایی_ب...
• Translate this page

  Jun 17, 2014 - می توانید این فیلم را در 2 قسمت با حجم کم در همین کانال مشاهده فرمایید-تلفن رزرو نوبت:۰۹۳۸۷۲۲۱۰۴۹ مطالعه مقالات(۱۰۰۰ مقاله) در مورد عمل جراحی بینی ...

• جراحی بینی ، رینوپلاستی - دکتر بهزاد فرخی

  drbehzadfarokhi.com/surgery/surgery2/rhinoplasty
• Translate this page

  هیچ عمل جراحی بینی (رینوپلاستی) صددر صد ایده آل و بدون عیب نخواهد بود . اگر شما قادرید که بجای متمرکز شدن روی عیوب جزئی ،توجه خود را معطوف به میزان بهبودی ...

• دکتر سرمست: جراح بینی| متخصص جراحی بینی: عمل جراحی ...

  nosesurgeryclinic.com/
• Translate this page

  برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جراحی بینی و فرآیند جراحی از ابتدا تا انتها از ... اگر تنها پرسشی در مورد جراحی بینی دارید و نیاز به ارسال تصویر ندارید از این ...

• فیلم انیمیشن و فیلم واقعی عمل جراحی بینی دکتر حسنانی

  www.drhosnani.com/nose-surgery-video.php
• Translate this page

  قبل از تصمیم به عمل بینی، کلیپ جراحی زیبایی بینی دکتر حسنانی را ببینید.

• رینوپلاستی | جراحی بینی - دکتر حسنانی

  drhosnani.com/nose-surgery.php
• Translate this page

  رینوپلاستی یا جراحی بینی عمل تغییر شکل بینی با هدف زیباسازی بینی و با حفظ عملکردهای طبیعی آن است. رینو به معنای بینی و پلاستی به معنای تغییر شکل ...

• دکتر بیگدلی - جراحی بینی

  www.dr-bigdeli.com/index.aspx?siteid=141...3005
• Translate this page

  جراحی بینی میتواند به دو روش باز و بسته باشد. تنها مزیت روش جراحی بسته بینی عدم وجود برش در پره وسط بینی است ولی دقت و نتیجه عمل جراحی بینی با روش باز ...

• جراحی بینی|پروتز سینه|دکتر غلامحسین غرابی

  dr-ghorabi.com/